
سعیدا
شمارهٔ ۱۳۳
۱
در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده است
کعبه را زان جامه در ماتم سیه گردیده است
۲
بسکه در عین گنه از دیده اشکم رفته است
چشم من سرچشمهٔ بحر گنه گردیده است
۳
یک سر مو نیست خالی زلف از جان و دلی
چون نگردد سیر آن چشم سیه گردیده است
۴
در طریق عشق ای بی درد هرگز پا منه
در پی ما سر ز سختی های ره گردیده است
۵
از طلوع اختر طالع سعیدا سال هاست
یار ما در صبح مهر و شام مه گردیده است
نظرات