سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۱۳۴

۱

هر گوهر سخن که به ساحل رسیده است

از چشمه سار آبلهٔ دل رسیده است

۲

آن کاو به یاد کوی تو از خود بریده است

ناکرده قطع راه، به منزل رسیده است

۳

از شوق روی یار ز راه نیاز و عجز

خوشحال آن که او به در دل رسیده است

۴

سروی به غیر قامت دلجوی یار من

هرگز کسی ندیده به حاصل رسیده است

۵

ما را همین بس است سعیدا که صائبا

گفتا وجود فقر تو کامل رسیده است

تصاویر و صوت

نظرات