سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۱۴۲

۱

گرچه زلفت به میان بسته به یک زنجیری است

در میان من و دیدار تو یک شبگیری است

۲

این نه شمس است که هر روز تکاپو دارد

بلکه بگریخته از دست فنا نخجیری است

۳

نقش دیبا نه پی زیب قبا بافته اند

بلکه هر نقش در او پنچهٔ دامنگیری است

۴

طرفه جایی است جهان هر که در او می آید

تا در او هست پی کار و پی تدبیری است

۵

چنگ در دامن شام و سحر و صبح بزن

منتظر باش که در هر نفسی تأثیر است

۶

هر چه در مدح قدش گفته شود کوتاه است

سرو از ترکش آن سخت کمان یک تیری است

۷

دو قدم در پی یک مرد خدا راست نرفت

نفس اماره سعیدا چه عجب بی پیری است

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۴۴۵

نظرات