سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۱۵۷

۱

ترسم ز دیده ای که در او هیچ خواب نیست

از چشم زخم دام چه دل ها کباب نیست

۲

بی فکر نیست صوفی پشمینه پوش ما

آیینه در لباس نمد بی حساب نیست

۳

کی می رسد خیال به دامان وصل او

گل نی ستاره نیست مه و آفتاب نیست

۴

ره در حریم باده پرستان نمی دهند

آن دل که در محبت جانان کباب نیست

۵

یک کاسه ای که بر کف دریا نهاده اند

ای تشنگان روید که غیر از حباب نیست

۶

در کوی التفات نخوانند دلبرش

آن دلبری که در بر دل بی حجاب نیست

۷

از جا مرو ز یأس سعیدا که مهوشان

خواهند زد به تیر نگه اضطراب نیست

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۴۳۷

نظرات