
سعیدا
شمارهٔ ۱۶۰
۱
مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نیست
کافرام اما مراد و مقصد من دیر نیست
۲
کشتن خود را روا دارم که در کوی حبیب
غیر من دیگر در این دارالصفا کس غیر نیست
۳
ضد هر شی باعث عرفان آن شی می شود
هر که را از شر وقوفی نیست او را خیر نیست
۴
می رساند در نگاهی خویش را بر جان و دل
تیزپرتر از خدنگ ماهرویان طیر نیست
۵
نیست رحمی گفتمش با او به مژگان سیاه
با زبان دشنه گفتا با سعیدا خیر نیست
نظرات