سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۱۶۲

۱

صاحب نفسی را که اثر در نفسش نیست

نخلی است که جز غم ثمری پیشرسش نیست

۲

شوخی که طلبکار و هواخواه ندارد

نارست ولیکن مدد از خار و خسش نیست

۳

آن که مقید به لباس است چه چیز است

مرغی است گرفتار و به ظاهر قفسش نیست

۴

از بسکه سبک می گذرد قافلهٔ عمر

ما گوش به آواز و صدا در جرسش نیست

۵

در خانه کسی هست مرا لیک چه سازم

دل سخت چنان است که صد حرف بسش نیست

۶

در غمکدهٔ عشق خوشا حال سعیدا

امروز که جز درد و الم هم نفسش نیست

تصاویر و صوت

نظرات