
سعیدا
شمارهٔ ۱۶۶
۱
کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده نیست
هرچه خواهد میکند عارف کسی را بنده نیست
۲
درد بیدردی عجب دردی است ضعف طرفهای است
صاحب این درد گویا در حساب زنده نیست
۳
طفل چون آید به عالم گریهاش دانی چراست
وسعت این دور میبیند که جای خنده نیست
۴
از پی هر صید لاغر عمر خود ضایع مکن
ز این کمان چون تیر بیرون جست باز آینده نیست
۵
بس که مردم را خیال ماسوا دل برده است
هیچ کس از فعل زشت خویشتن شرمنده نیست
۶
آسمان غربال پر آبی است اما قطرهای
تا نخواهد صاحب غربال، زان ریزنده نیست
۷
سر فروکش در مرقع، سیر را پوشیده کن
چیست در عالم، سعیدا کان درون جنده نیست؟
نظرات