سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۱۷۲

۱

به سوی کوی تو را نگاه خالی نیست

چگونه با تو رسد کس که راه، خالی نیست

۲

چنان پر است ز آیینه طلعتان دل ما

که جای آه در این کارگاه خالی نیست

۳

به هر طرف که روی می برند خوبان دل

جهان ز ابرو و چشم سیاه خالی نیست

۴

از آن زمان که فلک حقه باز شد گاهی

ز شر حادثه این خیرگاه خالی نیست

۵

چه آب و خون و چه یوسف همان تو دلو امید

فکن که ز این دو سه یک، هیچ چاه خالی نیست

۶

تویی به دل نه خیال دگر که بر گردون

چو آفتاب بود جای ماه خالی نیست

۷

چگونه یاد تمنای وصل او نکنیم

که نامهٔ ملک از این گناه خالی نیست

۸

گهی به گل نگرم که به پای سرو افتم

که عالم مثل از اشتباه خالی نیست

۹

ز وادی عدم و منزلش مترس که هیچ

ز رفت و آمدن این شاهراه خالی نیست

۱۰

همین نه لاله سعیدا به سینه دارد داغ

زمین هیچ دل از این گیاه خالی نیست

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۴۳۶

نظرات