سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۱۹۸

۱

دور است و همین باغ و بهاری و دگر هیچ

ماییم و کف دست نگاری و دگر هیچ

۲

زهاد ندارند جز این نقد و قماشی

صد دانهٔ تسبیح شماری و دگر هیچ

۳

ز اسباب جهان دوست نداریم جز این سه

جام می و یاری و کناری و دگر هیچ

۴

همچون جرس ای کعبهٔ مقصود در این راه

داریم همین ناله و زاری و دگر هیچ

۵

می گفت به گل بلبل مسکین که در این باغ

ماییم و همین زحمت خاری و دگر هیچ

۶

معذور که چون روی نمایی به خلایق

ماییم و همین جان نثاری و دگر هیچ

۷

غیر از تن افسرده نداریم پناهی

ماییم و همین کهنه حصاری و دگر هیچ

۸

بر عمر مکن تکیه بزن نقش بر آبی

دور است و شش و پنج قماری و دگر هیچ

۹

زان عمر گرانمایه به اینیم تسلی

گاهی نظر از راهگذاری و دگر هیچ

۱۰

ز این راه رسیدند به مردی همه لیکن

ماییم و همین گرد و غباری و دگر هیچ

۱۱

صد شکر که داریم چو سیماب سعیدا

در چاه غمش صبر و قراری و دگر هیچ

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۱۳۱

نظرات