
سعیدا
شمارهٔ ۲۰۰
۱
دیدهٔ غفلت گشا دریاب فیض نور صبح
می شوی خورشید عالم چون شوی منظور صبح
۲
خفته در آغوش مطلوبی ز رویش بی نصیب
گشته ای از تیره بختی همچو شب مهجور صبح
۳
پاک می سازد کسی را از هوس موی سفید
مشک شب بر هم خورد هر گه دمد کافور صبح
۴
در جوانی خدمت پیری گزین چون شب شود
کس نمی آید برون از خانه بی دستور صبح
۵
هست تأثیری عجب صافی ضمیران را به دم
چون شبی را روز می سازد دم مأمور صبح
۶
با وجود ضعف پیری بر جوانی غالب است
نیست شب را طاقت سرپنجه ای با زور صبح
۷
کعبه از عصمت محل سجده گاه خلق شد
شد خراب از بی حجابی خانهٔ معمور صبح
۸
پاس وقت سینه صافان بر سعیدا واجب است
شمع می گرید برای خاطر مسکور صبح
تصاویر و صوت

نظرات