
سعیدا
شمارهٔ ۲۰۷
۱
بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟
از دست ما درازتر است آستین چرخ
۲
نبود عجب که تیز شود تیغ آفتاب
هر روز می کشد دم خود بر جبین چرخ
۳
جز نام بی وفایی دوران بی مدار
نقشی نکنده اند دگر بر نگین چرخ
۴
یخ بسته عالم از خنکی های روزگار
یک موی کم نمی شود از پوستین چرخ
۵
آخر چو آفتاب فرومی روی به خاک
گر می شوی به جهد سعیدا قرین چرخ
نظرات