سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۲۱۹

۱

خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گردد

ز سر گذشته و چون زلف، گرد ماه تو گردد

۲

تو را ز گرمی آه دلم چه غم باشد

که شعله همچو هوا بر سر گیاه تو گردد

۳

بیاض گردن خورشید خم شود آن سو

به هر طرف که سر کاکل سیاه تو گردد

۴

ز پای افتد و آید به سر سرانجامش

به سرکشی چو سری از خیال راه تو گردد

۵

بر آستان تو کمتر ز نقش پا باشد

هر آن سری که به سرگشتگی ز راه تو گردد

۶

سلوک فقر سعیدا کن ان چنان که دگر

زمین بساط شود آسمان کلاه تو گردد

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۱۴۴

نظرات