سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۲۲۰

۱

زمین از اشک سرگردان من گرداب می‌گردد

زمان از ناله‌های زار من سیماب می‌گردد

۲

مگر خورشید در این صبح با گل گرم سر کرده

که از گستاخیش در چشم شبنم آب می‌گردد

۳

به چشم طالع ما سودهٔ الماس اگر پاشی

ز چشم ما نهان ناگشته آن هم‌خواب می‌گردد

۴

مرا در فقر حاصل گشته اکسیر قناعت بس

که خاکستر به زیر پهلوم سنجاب می‌گردد

۵

چسان مشاطه بربندد کمر یارب نمی‌داند

میانی را که از تشبیه مو بی‌تاب می‌گردد

۶

مگر قصد شبیخونی سعیدا آسمان دارد

که امشب بر سر ویرانه‌ام مهتاب می‌گردد

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۱۳۹

نظرات