سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۲۲۵

۱

در نظربازی من یار نهان می گردد

از میان چون بروم یار عیان می گردد

۲

نشئهٔ می به جوانان صفت پیر دهد

طرفه سری است کز این پیر جوان می گردد

۳

پشت من از اثر فکر محبت شد خم

تیر از بار غم عشق کمان می گردد

۴

بوسه ها داد لبش وعده و با من نرسید

چه کنم دور زمان است از آن می گردد

۵

در بیابان طلب بسکه نظر گرم رو است

سرمه در دیدهٔ من ریگ روان می گردد

۶

نگران چند روی از پی گردیدن دل

ز آن خبر گیر که گرد سر آن می گردد

۷

عالم غیب سعیدا سفری آسان نیست

که در این راه نظر بار گران می گردد

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۱۴۴

نظرات