سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۲۳۵

۱

من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر دارد

خیال دل خطا باشد که تا مو در نظر دارد

۲

کمانت گوش گردون را به زور چله می آرد

که را دستی که دل از نیش پیکان تو بردارد

۳

چه خون ها ریخت مژگان بلندش از رگ جان ها

هنوز از دل سیاهی خون مردم در نظر دارد

۴

ربایند از سر هم تاجداران تاج اما کو

جوانمردی که یک افتاده ای از خاک بردارد؟

۵

سعیدا هر چه غیر از حق بپوشان چشم و دل ورنی

هر آن نفعی که داری در نظر آخر ضرر دارد

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۴۴۵

نظرات