سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۲۳۶

۱

چه شور است این که دل از دست آن نامهربان دارد

که جای مغز جسم من نمک در استخوان دارد

۲

چسان مستور دارم عشق را واعظ مپوش از من

که حق را در مسلمانی مگر کافر نهان دارد

۳

ز خواب غفلتم بیدار گردانید فریاد درا امشب

صدای اهل دل در گوش اهل ذوق جان دارد

۴

چه غم دارد ز خیل آهوان، لیلی در این صحرا

چو مجنون ناله سوزد دردمندی را شبان دارد

۵

چسان نسبت دهم پروانه را ای شمع با سوزت

تو آتش بر زبان داری و او آتش به جان دارد

۶

نمی دانم سعیدا کین اخوان از چه رو باشد

که [گویی] [یوسفی] با خویشتن این کاروان دارد

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۱۴۶

نظرات