
سعیدا
شمارهٔ ۲۴۶
۱
سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد
تا دل خستهٔ صاحب نظری نازارد
۲
به دلم تخم وفا پاش ببین دهقان را
هرچه انداخته در خاک همان بردارد
۳
آه من حلقه به گوش تو مگر اندازد
که به امید همان دیده گهر می بارد
۴
هر که بی عشق قدم در ره حق بگذارد
می رود بر غلط این راه سری می خارد
۵
خبر از حاصل عشقت نبود دل را لیک
چند روزی است که تخم هوسی می کارد
۶
همچو آن بندهٔ خر کار به دنبال خود است
هر که نارفته ز خود راه خدا بسپارد
۷
عمرها رفت و سعیدا و نشد از پی دل
دلبرش رام که او را به وفا بازآرد
تصاویر و صوت

نظرات