
سعیدا
شمارهٔ ۲۵۵
۱
نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد
راه ناهموار هستی را به ما هموار کرد
۲
خواب غفلت در شب هستی ز هوشم برده بود
یاد او کردم تپیدن های دل بیدار کرد
۳
زرد روتر می شود از مهر در چشم کسان
گرمی عشق تو را هر کس به غیر اظهار کرد
۴
در ریاض دهر هر کس را که از باد طمع
غنچهٔ امید تا گل کرد او را خوار کرد
۵
لذت طعم شراب بیخودی را چون برد
هر که راه و رسم اهل ذوق را انکار کرد
۶
شکر لله شد خلاص از حلقهٔ اهل ریا
تا سعیدا رشتهٔ تسبیح را زنار کرد
نظرات