
سعیدا
شمارهٔ ۲۷
۱
نتوان یافت به خود منزل و مأوای تو را
که ندیده است به غیر از تو کسی جای تو را
۲
عمرها شد که حنا کرده به خوبان بیعت
که به کام دل خود بوسه زند پای تو را
۳
فرق ننهادم و تغییر ندیدم دیدم
مسجد و سبحه و زنار و کلیسای تو را
۴
همه جا جای دل و جان عزیز است عزیز
خوب گردیدم و دیدم همه اعضای تو را
۵
منت از دیده کشم گر تو نهی پا بر چشم
گرد خود گردم و کردم سر سودای تو را
۶
می تواند به نفس گرم کند عالم را
کیست گوید سخن سرد سعیدای تو را
تصاویر و صوت

نظرات