
سعیدا
شمارهٔ ۲۸۱
۱
هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد
چو مرده ای است که او زنده در کفن باشد
۲
گل از طراوت آب و هواست خندان روی
شکفتگی نه به اندازهٔ چمن باشد
۳
میان نفس [و] خرد گفتگوی ملک وجود
همان حدیث سلیمان [و] اهرمن باشد
۴
دل مرا سخن عشق زنده ساخته است
نمیرد آن که دلش عاشق سخن باشد
۵
چو آفتاب سیه قطعه ای است از شب تار
هر آن دلی که گرفتار جان و تن باشد
۶
ز بسکه از دل و جان دوستم به خلق خدا
محب خویش سعیدا رقیب من باشد
تصاویر و صوت

نظرات