سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۳۰۴

۱

خوش به آسانی به آخر راه مشکل می‌برند

رهنوردانی که اول پی به منزل می‌برند

۲

در محبت می‌شوند ایشان شهید بی‌سخن

دست و گردن بسته خود را پیش قاتل می‌برند

۳

دُردنوشان جز به پای خُم نمی‌افتند هیچ

خویشتن را در پناه پیر کامل می‌برند

۴

هر متاعی را که از شهر محبت می‌رسد

بیشتر در کشور ما جانب دل می‌برند

۵

آن چنان لب تشنهٔ حرصند ابنای زمان

کز جواب خشک آب از روی سائل می‌برند

۶

خودفروشانی که در قید زر و مالند و جاه

نام حق را بر زبان هردم به باطل می‌برند

۷

مزرع دنیا که سبز از آبرو گردیده است

آبرو آنان که می‌ریزند حاصل می‌برند

۸

همت دونان عالم هیچ می‌دانی که چیست

می‌کشند از آب، رخت خویش و در گل می‌برند

۹

واگذار از خود سعیدا زان که در هر مسلکی

هرکه از خود بگذرد زودش به منزل می‌برند

تصاویر و صوت

نظرات