سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۳۰۵

۱

نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند

عاشقان بیشتر از گرمی صحبت سوزند

۲

شمع مومی چه کنی با دل سنگی که توراست

ندهد نور چراغی که به تربت سوزند

۳

حسن یوسف چو شود روی بروی رخ یار

چون چراغی است غریبان که به غربت سوزند

۴

دل به جان سوخت چو هندو که پس از سوختنش

ای بسا دوست که خود را به محبت سوزند

۵

هیچ گه باغ شهیدان نبود بی گل داغ

این چراغی است سعیدا که به نوبت سوزند

تصاویر و صوت

نظرات