
سعیدا
شمارهٔ ۳۰۶
۱
دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سوزند
بیشتر از همه کس سوختگان می سوزند
۲
اتفاقی ز ازل نیست به هم خوبان را
ورنه گر جمع بیایند جهان می سوزند
۳
همه خوبان جهانسوز، چراغ خوبی
طرفه شمعی است که از پرتو آن می سوزند
۴
شعله چون تیز شود خشک ز تر فرقی نیست
عشق چون گرم شود پیر و جوان می سوزند
۵
در دل سنگ بتان آتش پنهانی هست
که از آن پنبهٔ هر داغ نهان می سوزند
۶
سوزش مشعل خود جوهر مردی نبود
این چراغی است که خود پیرزنان می سوزند
۷
سوز اغیار نه از راه کمال شوق است
تا بسوزی تو سعیدا دگران می سوزند
نظرات