سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۳۰۷

۱

آن که پشت دست رد بر نقره و زر می‌زند

سکهٔ همت به روی مهر و اختر می‌زند

۲

می‌شود یا زلف خط یا کاکل سرگشته‌ای

از چراغ بخت ما دودی که سر برمی‌زند

۳

برزخ دریا نه موج است این که از تعجیل عمر

می‌کشد از آستین دستی و بر سر می‌زند

۴

هرکه آمد چند روزی جا در این کاشانه کرد

آخر از این ششدر بربسته بر در می‌زند

۵

کمتر از تاج کیانی نیست مجنون تو را

طفل شوخی گر ز کویت سنگ بر سر می‌زند

۶

آمد و سنگ به جایی زد به جان باطلان

طعنهٔ بی‌جا به ابراهیم آذر می‌زند

۷

آهن سردی است می‌کوبد سعیدا هرکه او

بهر تحصیل مرادش حلقه بر در می‌زند

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۱۸۰

نظرات