
سعیدا
شمارهٔ ۳۱۰
۱
[تیر] ماهت فصل نوروزی کند
بوریاباف تو زردوزی کند
۲
روز مهرت عالم آرا می شود
شب نجومت مشعل افروزی کند
۳
گر بگیری دست هر گم گشته ای
گمرهان را او قلاوزی کند
۴
گر سگی را بر در خود ره دهی
او ز یمن همتت یوزی کند
۵
عشق را با عقل در یک دل مکن
شیر را روبه بدآموزی کند
۶
درد می خواهد که پرسد خاطرم
داغ می خواهد که دلسوزی کند
۷
ای سعیدا هر چه می خواهی از او
او ز خوان همتش روزی کند
نظرات