
سعیدا
شمارهٔ ۳۱۴
۱
رمزی است این که شمع فروزنده می کند
بر حال خویش گریه به ما خنده می کند
۲
نازم به فکر شمع و صفای ضمیر او
روشن چراغ مردهٔ خود زنده می کند
۳
آزاد می کند ز دو کونش نگاه عشق
آن را که در محبت خود بنده می کند
۴
مانی تصوری [چو تو] خواهد کشد بدل
او را خیال عکس تو شرمنده می کند
۵
در چشم جود، خرمن طاعت به نیم جو
زاهد چرا ذخیرهٔ آینده می کند
۶
در دل هوای زلف، سعیدا گرفته جا
زان رو خیال های پراکنده می کند
نظرات