
سعیدا
شمارهٔ ۳۱۶
۱
کی فرنگی با مسلمانی نهانی میکند
آنچه با ما آشکارا یار جانی میکند
۲
از خدنگ حادثات چرخ ای دل گوشهگیر
چون کمان با پشت خم آن هم جوانی میکند
۳
فتح ملک دل به نام عشق ثبت است از ازل
اندرین اقلیم او صاحبقرانی میکند
۴
ای بسا دلداده را جان داده او بیگفتگو
کار صد خضر و مسیحا را زبانی میکند
۵
نیست بیشوری خیالم سر دیوانم بکن
شعر من هم کار اشعار فغانی میکند
۶
جانفشانی کن سعیدا گر نداری جان دریغ
از غبار خط رخش عنبرفشانی میکند
نظرات