
سعیدا
شمارهٔ ۳۲۵
۱
جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به خود
درد ما از نازکی درمان نمی گیرد به خود
۲
کاملی ذاتی زیاد و کم ندارد در وجود
تیغ ابرو زحمت سوهان نمی گیرد به خود
۳
عارف از تغییر اوضاع جهان دلگیر نیست
گرد کلفت یوسف از زندان نمی گیرد به خود
۴
از شمیم مشک می گردد پریشان زلف یار
ساده [لوحی] کاغذافشان نمی گیرد به خود
۵
مردمان را فکر تعمیر جهان از غافلی است
جز خرابی این ده ویران نمی گیرد به خود
۶
گرد غم چسفیده باشد در گریبان لباس
ورنه انده سینهٔ عریان نمی گیرد به خود
۷
بی محبت زندگی باشد سعیدا کفر محض
ننگ بی عشقی تن بی جان نمی گیرد به خود
تصاویر و صوت

نظرات