سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۳۳۰

۱

دل ز بیداد غم خوبان مصفا می‌شود

از غبار راه یوسف، کور بینا می‌شود

۲

از تو زیبا می‌نماید دل به هر نوعی بری

عشوه‌گر با ناز همراه است رعنا می‌شود

۳

آنچه من در گریهٔ خود دیده‌ام از روی تو

گر نباشد در میان روی تو دریا می‌شود

۴

صدهزاران جان به قربان تو دارد انتظار

بر سر کوی تو یک روزی تماشا می‌شود

۵

کار من وابسته چون توأم به کار مردم است

کام شیرین می‌کنم از هرکه حلوا می‌شود

۶

هر خدنگی را که می‌اندازد آن ابروکمان

با رقیبان است منجر باز با ما می‌شود

۷

مدعی امروز از ما گفتگو پوشیده است

گر خدا قاضی است فردا این سخن وامی‌شود

۸

گرد هستی را سعیدا خاک دامن می‌کنم

آنچه گم کردیم در این خانه پیدا می‌شود

تصاویر و صوت

نظرات