
سعیدا
شمارهٔ ۳۳۲
۱
صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد
که زشت آینهٔ باصفا نمی خواهد
۲
شکست توبه خوش آمد مرا که رو زردی
نمی کشد ز کس و مومیا نمی خواهد
۳
بیا به کشتی بحر فنانشین و برو
ز خود که کشمکش ناخدا نمی خواهد
۴
چنان سبک شده ام در ره وفا که چو کاه
کشیدنم مدد کهربا نمی خواهد
۵
هر آنچه کس طلبد از کریم می یابد
خوش آن که او ز خدا جز خدا نمی خواهد
۶
کسی است نیک که نیکی چو می کند امروز
در آن مقابله فردا جزا نمی خواهد
۷
خوشم به طور سعیدا و بی نیازی او
که زخم، مرهم و دردش دوا نمی خواهد
تصاویر و صوت

نظرات