
سعیدا
شمارهٔ ۳۳۹
۱
هر که از خود فرود می آید
آسمان در سجود می آید
۲
دایم از خانمان سوختگان
نکهت داغ و دود می آید
۳
به دل بی قرار من دیر است
یار هر چند زود می آید
۴
به دکان نظر، متاع دلم
آنچه بود و نبود می آید
۵
به زمین گر برند نام تو را
ز آسمان ها درود می آید
۶
طرز این و ناز اگر این است
آنچه زو ... شنود می آید
۷
چرخ با نیک بد کند چه عجب
زین بلای کبود می آید
۸
دایم از خاک کشتگان غمت
شورش زنده رود می آید
۹
ای سعیدا [یکی] است چشمهٔ دل
لیکن از وی [دو] رود می آید
تصاویر و صوت

نظرات