سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۳۶۲

۱

در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرور

اهل او ناچار گردد طالب فسق و فجور

۲

در حقیقت آدمی انسان عین واجب است

این دو عالم را دو چشمی دان تو بر وجه ظهور

۳

رسم و عادت از فقیران خواستن محض خطاست

کس نمی خواهد تواضع را ز اصحاب قبور

۴

در دو عالم نیست عاشق را به چیزی التفات

از برای همت قاصر بود حور و قصور

۵

آتی از مصحف رویش اگر نازل شود

محو گردد جملهٔ انجیل و تورات و زبور

۶

ترس از خویش است ما را ورنه از حق خوف نیست

او خداوند کریمان و رحیم است و غفور

۷

وصل ما با او چسان گردد که چون خفاش و شمس

او تمامی ظلمت و خورشید تابان محض نور

۸

بی حضوری تا حضور دل نیاوردی به دست

حاضران دانند غایب را نمی باشد حضور

۹

با وجود آن که دنیا جیفهٔ صبرش مشکل است

چون تواند عاشق از معشوق خود گردد صبور

۱۰

جوهر ما چون شود معلوم و حرف ما بلند

خاک را گوش کر است و آسمان را چشم کور

۱۱

وصل جانان کی به سعی و جهد می آید به دست

دامن دولت سعیدا کس نمی گیرد به زور

تصاویر و صوت

نظرات