سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۳۷۰

۱

عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز

جم شود ساقی و من جام نگیرم هرگز

۲

جای اگر دوزخ اگر جنت اگر اعراف است

تا نبینم رخت آرام نگیرم هرگز

۳

بسته ام عهد ز آغاز، پریشانی را

که چو زلف تو سرانجام نگیرم هرگز

۴

تا نبینم ز کریمان دل و جان سوخته ای

پخته ای از طمع خام نگیرم هرگز

۵

تن پرستان جهان را نشوم همبازی

انس با عام کالانعام نگیرم هرگز

۶

هر ستم کز تو رسد داد نخواهم گفتن

هر چه من می کنم انعام نگیرم هرگز

۷

وعدهٔ دادن اگر روز قیامت باشد

عهد کردم که زکس وام نگیرم هرگز

۸

هرگزش با تو سعیدا به زبان می گویم

دلبری را که به دل نام نگیرم هرگز؟

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۲۰۶

نظرات