
سعیدا
شمارهٔ ۳۷۵
۱
نیست راهی خنده را بر آن لب میگون هنوز
وانگردیده است از هم غنچهٔ مضمون هنوز
۲
در شب معراج پا بر آسمان بنهاده بود
بار منت می کشد بر دوش خود گردون هنوز
۳
تخم حسرت سبز شد بر خاک ما اما نکرد
دانهٔ امید ما از خاک، سر بیرون هنوز
۴
آخر منصوبهٔ مهر بتان را کس ندید
عشق می بازند با هم لیلی و مجنون هنوز
۵
بی وفایی از جهان هرگز سعیدا کم نشد
بر همان آهنگ اول هست این قانون هنوز
نظرات