سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۳۷۷

۱

ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز

ز بیدلی اجل از درد ما کند پرهیز

۲

ز تلخکامی ذاتیم بس عجب نبود

که از شکستهٔ عظمم هما کند پرهیز

۳

به گاه جلوه چنان نازک است آن کف پا

که همچو چشم ز رنگ حنا کند پرهیز

۴

غبار راه تو هر دیده را که داد جلا

دگر ز سرمه و از توتیا کند پرهیز

۵

درون صومعه خود را هلال می سازد

ریاگری که ز نشو و نما کند پرهیز

۶

از آن زمان که ز یاقوتی لبش خوردم

دل شکسته ام از مومیا کند پرهیز

۷

کسی که خاک شود زر به دست همت او

به خاک افتد و از کیمیا کند پرهیز

۸

حکیم خسته دلان غیر از این جواب نداد

که گفتمش که سعید از چها کند پرهیز

۹

برای قوت ایمان و ضعف اسلامش

کباب داغ مکد از هوا کند پرهیز

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۲۰۹

نظرات