
سعیدا
شمارهٔ ۳۸۷
۱
ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش
نشئه دیگر میدهد می بر سر می زود باش
۲
شعلهای از عشق پیدا کن که پیری میرسد
بر فروز آتش که آمد موسم دی زود باش
۳
انتقام ناز او از ما فقیران میکشی
داد ما را هم ستان این چرخ از وی زود باش
۴
جادهٔ مقصود را نام و نشان معلوم نیست
هرکه را بینی در این رهرو پیاپی زود باش
۵
یک نفس باشد که با او خویشتن همدم کند
ساز خود را از خودی کن پاک چون نی زود باش
۶
این غزل را صائبا هم ای سعیدا گفته است
«های [هایی] سر کن ای بیدرد، هی هی زود باش»
تصاویر و صوت

نظرات