سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۳۸۸

۱

سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل مباش

بیش از این در قید زلف و پیچش کاکل مباش

۲

از هزاران بی وفا عاشق چه حاصل عشق را

باغ باید سبز گو تعریف گر بلبل مباش

۳

تیغ همت تیز می باید که در قتل عدو

ذوالفقار مرتضی کافی است گو دلدل مباش

۴

سعی کن جزء وجود خویش را بر هم بزن

این قدر ای مرد خودبین در تلاش کل مباش

۵

خارخار آن گل رخسار هم در دل بس است

در بهاران گو سعیدا دامن پرگل مباش

تصاویر و صوت

نظرات