
سعیدا
شمارهٔ ۳۹۳
۱
چرا پر است ز عالم، دل خریدارش
که سیم ناسره آمد جهان به بازارش
۲
نشان کوی کسی را دلم طلب دارد
که آفتاب بود پشت و روی دیوارش
۳
دلی که بی الم روزگار باشد نیست
فلک به چرخ درآمد ز داغ بسیارش
۴
چه گویم از گل رویی که نرگس چشمش
به سایهٔ مژه سازد ز خواب بیدارش
۵
میان این همه اهل نظر سعیدا یار
نگاه جانب ما داشت حق نگهدارش
نظرات