
سعیدا
شمارهٔ ۳۹۸
۱
خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگونش
نخواندم لیکن از انداز پی بردم به مضمونش
۲
مدان آسان طریق خانهٔ دیوانه ای عاقل
که می آید برون از عهدهٔ یک بر مجنونش؟
۳
سیه ماری است زلف او که در تدبیر تسخیرش
بسی کردم نه جادو می کند کار و نه افسونش
۴
نشد تار مخالف راست با من چرخ را هرگز
که او بد می نوازد من نمی رقصم به قانونش
۵
کند یک سرمه دانش کار صد مینای پر می را
چو سازد با شراب غمزه زهر چشم افیونش
۶
بلای قامتش کی می رسد با فتنهٔ چشمش
برابر کی شود روز قیامت با شبیخونش؟
۷
شرابم می دهد تسکین خاطر در غم آن لب
سعیدا میْپرستم کرد آخر لعل میگونش
تصاویر و صوت

نظرات