
سعیدا
شمارهٔ ۴۰۷
۱
کدام تن که بود از خیال سر خالص
دلش ز خوب خلاص و ز بد نظر خالص
۲
ز بسکه جوش به هم داده اند اجزا را
نمانده است در این بوته هیچ زر خالص
۳
بسی به اهل جهان جنگ زرگری کردیم
ندیده ایم دلی از خیال زر خالص
۴
کدام فکر که در سینه نیست زاهد را
که هست نیتش از پای تا کمر خالص
۵
هزار فتنه سعیداست در خیال پدر
چسان شود تو بگو نیت پسر خالص؟
نظرات