سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۴۱۳

۱

در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتیاط

در بهشت جاودان خالی است جای احتیاط

۲

دولت دنیا و عقبی هر دو می آید به دست

سایه ای بر هر که اندازد همای احتیاط

۳

دزد از هر سو کمین دارد خبردار ای رفیق

نیست تدبیری متاعت را ورای احتیاط

۴

تا مس خود را توانی کرد زر اول بیا

یادگیر از خرده بینان کیمیای احتیاط

۵

نیست بر آزادگان اندیشه ای از کفر و دین

بینوایان را کجا باشد نوای احتیاط

۶

می توانی توبهٔ اشکسته را کردن درست

گر کنی در کار دایم، مومیای احتیاط

۷

عیب من در این غزل کردن سعیدا خوب نیست

گفته ام من این غزل را از برای احتیاط

تصاویر و صوت

نظرات