سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۴۱۶

۱

می رود آخر چو از تن پس ز تن جان را چه حظ

خانه گر از لعل و یاقوت است مهمان را چه حظ

۲

خلق را عید است امروز از تماشای رخت

ای به قربان تو گردم چشم حیران را چه حظ

۳

از لب شکرفشانت وز نگاه چشم مست

در کمند حلقهٔ زلفت اسیران را چه حظ

۴

ما به جان و دل جفا و ناز خوبان می کشیم

از جفا لیکن نمی دانیم خوبان را چه حظ

۵

عشقبازی با جمالش از هوسناکان عجب

گرچه سودا پخته باشد لیک خامان را چه حظ

۶

کی به محض گفتگو لذت توان بردن ز عشق

گر درون خانه خورشید است دربان را چه حظ

۷

حرف حق با طالب دنیا سعیدا سود نیست

بر سر گور مجوسی ختم قرآن را چه حظ

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۲۲۵

نظرات