سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۴۱۷

۱

خویش را یکبارگی تا سختم از دل وداع

از میان ما و او برخاست رسم انقطاع

۲

[ذره ای] تا مهر دنیا هست یاران را به دل

دایماً در کار خواهد بود آیین نزاع

۳

بس خنک بربسته زاهد بر سرش عمامه را

زان برودت دایماً از نزله اش باشد صداع

۴

جرم ما و رحمت حق هر دو خواب افتاده است

تیرگی از ابر باشد خوشنما از مه شعاع

۵

یک سر مو فعل بی‌جا هست نقصان کمال

جامه کوتاه است کم باشد چو اطلس [یک ذراع]

۶

عشقبازی را سعیدا از هوسناکان مجو

سالک این راه ساکن باید و مرد شجاع

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۲۲۷

نظرات