
سعیدا
شمارهٔ ۴۲۱
۱
پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چراغ
کی تواند شد بلی چون روز شد روشن چراغ
۲
لاله را گر در چمن بینی یقین دان لاله نیست
داغ های رفتگان گل کرده در گلشن چراغ
۳
در جهان اکثر که می بینیم دل افسرده اند
هر که نتواند کند روشن در این مدفن چراغ
۴
پیر کامل را مده زینهار ای سالک ز دست
شب بود لازم برای پیش پا دیدن چراغ
۵
تا نسوزد تیره بخت من سعیدا همچو شب
می گذارد آسمان هر روز بر روزن چراغ
نظرات