سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۴۳۱

۱

لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار عشق

داغ نومیدی است زیب گوشهٔ دستار عشق

۲

بس کساد افتاده است این جا قماش خودنما

نیست سودا غیر ترک خویش در بازار عشق

۳

سوختن کشتن به آب انداختن بر هم زدن

از ازل این است تا روز قیامت کار عشق

۴

حشر از پا افتد و معزول گردد نفخ صور

گر نوازد مطرب تقدیر موسیقار عشق

۵

در علاج درد مجنون ای حکیم اجزا مکوب

بی شراب وصل صحت کی شود بیمار عشق؟

۶

رقص دارد بر دم شمشیر خون کشتگان

کی سر منصور زحمت می کشد بر دار عشق؟

۷

از تمنای تجلی نی مرادش خلق بود

بلکه اثبات حقیقت بود در تکرار عشق

۸

راز خود خود فاش می سازد سعیدا [مشک عشق]

ورنه کی باشد کسی را طاقت اظهار عشق؟

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۲۳۲

نظرات