
سعیدا
شمارهٔ ۴۳۴
۱
بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق
روی خود را هم نمی بینم دگر چون روی خلق
۲
تلخ دارد کام دل شیرین زنانی های دور
بوی حنظل می رسد هر دم ز دستنبوی خلق
۳
از جهان بی کشتی همت گذشتن مشکل است
می رود در راه دنیا بسکه آب از روی خلق
۴
در زبان ذکر است در دل فکر دنیای دنی
روی ظاهر سوی خالق روی باطن سوی خلق
۵
ترش گردیده است بس پیشانی مردم ز بخل
سرکه می ریزد به جای آبرو از روی خلق
۶
دور شو از صحبت ابنا سعیدا هوش دار
تا مبادا با تو هم تأثیر سازد خوی خلق
نظرات