
سعیدا
شمارهٔ ۴۵۳
۱
تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل
هرگز نمی رود ز دلم گفتگوی گل
۲
امداد رفتن از کف پایی نخواستم
هر چند خوار کرد مرا جستجوی گل
۳
در سر خیال سنبل زلف تو داشتم
آشفته شد دماغ من امشب ز بوی گل
۴
زنهار ای نسیم خبردار بگذری
بسیار نازک است در این فصل خوی گل
۵
بلبل ز بس شکایت گل را بلند کرد
دیگر نماند در دل من آرزوی گل
۶
ساقی بیا و دختر رز را به جلوه آر
بردار پرده از رخ و بشکن سبوی گل
۷
از خون دل به سرو روان آب داده ایم
باشد ز اشک بلبل مسکین وضوی گل
۸
قانع نشین دلا که به یک قطره شبنمی
هر صبح مهر و ماه کند شستشوی گل
۹
بسیار بی حجاب به آن رو نظر مکن
نرگس ندیده تیز سعیدا به سوی گل
نظرات