سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۴۷۹

۱

به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای دارم

نه داغ است این که از جان رونما آیینه ای دارم

۲

چو مشکم نکهت «فقر سواد الوجه» می آید

از آن چون نافه بر تن خرقهٔ پشمینه ای دارم

۳

تو ای زاهد ملمع کرده ای دلق ریایی را

من از لمعات داغ او مصفا سینه ای دارم

۴

اگرچه تلخ دارد فکر شنبه کام طفلم را

ولی از قند شیرین تر شب آدینه ای دارم

۵

ز بس کردم صفا در یاد آن معنی دل خود را

به تصویر خیالش خلوت آیینه دارم

۶

گدایم گرچه در صورت سعیدا لیک در معنی

ز داغ بی شمار عشق او گنجینه ای دارم

تصاویر و صوت

نظرات