
سعیدا
شمارهٔ ۴۸۵
۱
نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان باشم
زمین بوس تو می آرم بجا گر آسمان باشم
۲
خبردار از تو می گردم چو از خود بی خبر گردم
نشانت می توانم داد چون من بی نشان باشم
۳
سرافرازی توانم کرد با گردون در این میدان
گر اول قابل قربان تیغ امتحان باشم
۴
به نام خود توانم گشت عالمگیر در عالم
چو عنقا من هم از چشم خلایق گر نهان باشم
۵
بزن آتش سعیدا در جهان رنگ و بو آخر
چو بلبل چند در فکر و غم این آشیان باشم
نظرات