
سعیدا
شمارهٔ ۴۸۸
۱
منت اغیار و آزار ملامت میکشم
میکشم باری اگر بار ملامت میکشم
۲
هرچه آید بر سرم سنگ محبت را به دوش
میشوم منصور و بر دار ملامت میکشم
۳
نیست جز مفلس سلامت رو در این یک کوچه راه
تا بود در جیب دینار ملامت میکشم
۴
تا سلامت بگذرم از دیدهٔ نامحرمان
خویش را در چار دیوار ملامت میکشم
۵
نیست در تن جای یک ناخن سلامت ای رقیب
سنگ بر سر پای بر خار ملامت میکشم
۶
غیر میداند سعیدا سبحه دارد در بغل
من به زیر دلق، زنار ملامت میکشم
نظرات